نوشته اصلی توسط
P00neh
با سلام
امیدوارو روز خوبی داشته باشین
من 26 سالمه و نزدیک به ده سال هست که عاشق مردی هستم. الان نزدیک به 6 سال هست که با هم آشنا شدیم. توی این سالها ما هیچ مشکل اخلاقی و رفتاری نداشتیم. بسیار با هم سازگاریم. تفاهم بالایی داریم و در کنار همدیگه بسیار احساس خوشبختی میکنیم. من اخلاقشونو خیلی دوس دارم و بهترین حامی من بودن. اما متاسفانه مشکلات جدی برای ازدواج داشتیم. توی این سالها من سعی کردم تمام این مشکلات رو قبول کنم و قول میدادم که از پسشون بر میام ولی خوب ایشون قبول نمیکردن. خلاصه سالها گذشته و این مشکلات کم کم برطرف نه اما دیگه از اهمیتشون کاسته شده. حالا شرایط بهتری داریم اما این آقا به شدت وسواسی شدن. امروز میگن باشه بریم ازدواج کنیم فردا میزنه زیرش. و این رو هم بگم ایشون منو واقعا دوس دارن در اون شکی نیست اما به خاطر مشکلاتی که داشتیم از لحاظ روانی به هم ریختن. امروز خوب و خوشحالن و فردا افسرده و گوشه گیر. چند بار سعی کردم بی خیال این رابطه بشم اما این جدایی برای هردو ما بسیار سنگینه و مطمئنم نمیتونه بعد از من از پس زندگیش بر بیاد من هم همینطور. نمیدونم چیکارش کنم. اگه مجبورش کنم میترسم تو زندگی پشیمون بشم اما این عشق بسیار عزیزتر از این حرفاست که بشه ازش گذشت.